X
-

زیارت

   این دو شعر خیلی قدیمی اند اما حسب فرمایش عزیزی در این روزها (که ایام زیارت مخصوص امام رضاست) از نو میخوانمشان.

صفوف مست

این آفتاب مشرقی بی کسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را

"لا تقربوا الصلوة..." مخوان و به هم مزن
این مستی به هم زده نظم صفوف را

نقاره ها به رقص کشند اهل زهد را
شاعر کند خیال تو هر فیلسوف را

می ترسم از صفای حرم با خبر شود
حاجی و نیمه کاره گذارد وقوف را

این واژه ها کم اند برای سرودنت
باید خودم دوباره بچینم حروف را

روح القدس! بیا نفسی شاعری کنیم
خورشید چشم های امام رئوف را

 

زیارت

جان مهذب و دل طاهر بیاورید

 آیینه و کبوتر و زائر بیاورید

 

یک آسمان ستاره و خورشید و ماه و ابر

هم بال مرغهای مهاجر بیاورید

 

ای جاده ها گسیل تمام زمین شوید

از قریه های دور مسافر بیاورید

 

در راه از جوار نشابور بگذرید

یک دشت چشمه متواتر بیاورید

 

مردم! دو چشم مرد نه از جنس مردمک

با خود برای درک مناظر بیاورید

 

از بلخ تا سمرقند از فارس تا عراق

از هر کجا که باشد شاعر بیاورید

 

شاعر بیاورید که مضمون فراهم است

شاعر ـ نه شاعران معاصرـ بیاورید

 

 

 

محمدمهدی سیار

28 تیر 1396 0 نظر | 2887 بازدید
Article Rating | امتیاز: 1 با 1 رای
امتیاز دهید:

مطالب مرتبط

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.