هنوز اسیر سکوت تواند زندان ها
و پایبند نگاهت دل نگهبان ها
تو مثل یک نفس تازه حبس می گشتی
تویی که در نفست گم شدند توفان ها
چه خلوت خوشی...-آرام زیر لب گفتی-
و سجده کردی، جای تمام انسان ها
نشد طلوع کنی تا تو را طواف کنند
تقیه کار شدند آفتاب گردان ها
تو یوسفی و مجازات یوسفی این است
چنین دهند گواهی تمام قرآن ها