سلام ای بهاران از ره رسیده
چه گل ها که در پیشوازت دمیده
سلام ای که باران و لبخند با توست
که عطر سلام خداوند با توست
بهاران من! چشم عید از تو روشن
دل مادران شهید از تو روشن
چه گل های سرخی ست در آستینت
چه سروی ست هم سفره ی هفت سینت
نترسیده ایم از زمستان، بهارا!
بیا گل بنه یک به یک شاخه ها را
ببین باز کردیم مشت خزان را
رجزخوان شکستیم پشت خزان را
بهارا تمام است کار زمستان
نماندیم ما زیر بار زمستان