حریر نور غریبش، بر این رواق می افتد اگر چه ماه شبی چند در محاق می افتد تو بایدی و یقینی، نه اتفاقی و شاید* تو سرنوشت زمینی، که اتفاق می افتد تو «ماه» ی و شده فواره برکه ای به هوایت بگو نمی رسد؛ آیا از اشتیاق می افتد؟! به روی طاقچه، گلدان تازه می نهم اما به هر دقیقه گلی گوشه ی اتاق می افتد بهار می رسد اما، چه فرق می کند آیا برای شاخه ی خشکی که در اجاق می افتد *ولی تو بایدی و اتفاق می افتی (محمدسعید میرزایی)
Name (required) نام الزامی می باشد
Email (required) ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز