X
-

گفت‌وگوی روزنامه صبح نو با محمدمهدی سیار

گفت‌وگوی روزنامه صبح نو با محمدمهدی سیار

هیأت میثاق با شهدا و آقای میثم مطیعی در سال‌های اخیر به نام‌هایی پربسامد در فضای عزاداری، مداحی و شعر آیینی تبدیل شده‌اند. هیأتی که در کنار یادآوری مصائب خاندان اهل بیت اهتمامی جدی به مسائل سیاسی اجتماعی روز دارد. درباره ویژگی‌هایی مانند احیای عزاداری سنتی در هیأت میثاق بسیار سخن گفته شده اما کمتر درباره نوآوری‌های آن در سبک و شیوه سرودن اشعار و انتخاب و ساخت نغمه‌ها صحبت شده است. شعرهایی که توسط شاعران جوان و برجسته معاصر کشور سروده می‌شود. در میان شعرایی که با هیأت میثاق همکاری کرده‌اند دو نام از سایرین برجسته‌تر است؛ یکی آقایان محمدمهدی سیار و دیگری میلاد عرفانپور. این دو به جز شعر آیینی در حوزه‌های دیگر شعری نیز طبع‌آزمایی کرده‌اند و با اقبال گسترده مخاطبان مواجه شده‌اند. کتاب شعر پرمخاطب «رودخوانی» اثر محمدمهدی سیار و کتاب پرطرفدار «از آخر مجلس» سروده میلاد عرفانپور است. در این مجال گفت‌وگویی با دکتر‌محمدمهدی سیار قدیمی‌ترین و پرکارترین شاعر هیأت میثاق با شهدا ترتیب دادیم تا از جزئیات نحوه سرودن اشعار و مخاطراتی که در این مسیر با آن مواجه شده‌اند باخبر شویم.

برای شروع مصاحبه برویم سراغ آغاز کار «هیأت میثاق با شهدا». ایده  هیأت میثاق چطور شکل گرفت؟
همراهی مداحان با فضای انقلاب چیز تازه‌ای نیست. پیش از انقلاب هم  هیأت‌های مذهبی در شکل‌گیری و بسط انقلاب نقش ایفا کردند.  هیأت‌های مذهبی در طول قرن‌ها مهم‌ترین تشکل مردمی این سرزمین بودند و مسوولیت‌های گوناگون سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را به عهده داشتند.
 این حضور پس از انقلاب و در دوران دفاع مقدس با حضور افرادی همچون آقایان حاج صادق آهنگران و حاج منصور ارضی نمود بیشتری پیدا کرد.
 اما پس از جنگ در مجموعه فضای فرهنگی ما تلاشی برای سکولاریزاسیون از بالا به پایین صورت گرفت. خلاف آنچه معمولاً گفته می‌شود اتفاقی که افتاد پاسخ به یک نیاز فراگیر مردمی نبود. بیش از این که این سیاست‌ها حاصل یک نیازسنجی از متن جامعه باشد، نیازسازی برخی نخبگان و سیاست‌گذارانی بود که شناخت دقیقی از نیازهای جامعه ما نداشتند.
 این نیازسازی کم‌کم به یک تلقی عمومی تبدیل شد و خریدار و مشتری خودش را چه در هنرها مانند سینما و چه در فضاهای مذهبی مانند مسجد و  هیأت پیدا کرد. این جریان در ادامه نه تنها موفق به رفع بحران‌های ادعایی‌اش در جامعه ایرانی نشد بلکه نقش بسزایی در به وجود آمدن برخی آشوب‌های اجتماعی مانند آشوب‌های سال‌78 و 88 داشت. 
در چنین فضایی ما فکر می‌کردیم نگاهی را که با آن در دهه شصت بزرگ شده بودیم و چیزی که به صراحت از بزرگان اندیشه و تفکر انقلاب مانند امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری شنیده بودیم و همچنین سنتی که هیأت‌های مذهبی همواره در تاریخ بر آن تأکید داشته‌اند را سرراست و صریح بیان‌کنیم. 
سعی کردیم آنچه که از مطالعه نهضت عاشورا و فلسفه عزاداری و عاشورا برمی‌آید را بیان کنیم. فضای دانشگاه امام صادق (ع) هم در این مسیر به ما کمک می‌کرد تا به متون دست اول فقهی و تاریخی دسترسی پیدا کنیم و در این باره تحلیل و تفکر بیشتری به خرج دهیم. در واقع ما اصلاً گمان نمی‌کردیم که می‌خواهیم کاری خلاف عادت و خارق‌العاده انجام دهیم. فکر می‌کردیم همان کاری که همه باید انجام بدهند را انجام می‌دهیم.
 البته ناگفته نماند که خیلی از روابطی هم که شکل گرفت در به ثمر نشستن تلاش‌های ما بسیار مؤثر بود. مثلاً این که بنده و آقای مطیعی در سال‌1381 در یک دانشگاه و یک رشته قبول شدیم و همکلاس شدیم. 
بعد آقای عرفان‌پور به‌عنوان یکی از شعرای بسیار خوب کشور این دانشگاه را انتخاب بکند یا این که اساساً این خواست عمومی در بچه‌های دانشگاه شکل بگیرد که ما باید یک  هیأت منظم داشته باشیم. همه این‌ها در شکل گرفتن  هیأت میثاق با شهدا مؤثر بوده است.

نخستین نوحه‌ای که از هیأت میثاق در سطح گسترده شنیده شد نوحه «چشم من و امر ولی بود». این قطعه اثر چه کسی بود و چه شد که تصمیم گرفتید در آن فضای ملتهب تا این حد سیاسی و صریح صحبت کنید؟
نخستین تجربه ما در ورود جدی به مسائل جهان اسلام مربوط به دو سال پیش از آن و ماجرای همزمانی محرم با جنگ غزه و کودک‌کشی رژیم صهیونیستی بود. در آن مقطع همزمان با این که شعرهای مرسوم هر شب را با آقای عرفانپور آماده می‌کردیم، حس کردیم نیاز داریم برای حمایت از مردم غزه شعرهایی را به آن‌ها اختصاص بدهیم. 
اساساً این مدل که در سینه‌زنی موضوعات روز را با مضامین دائمی عاشورایی تلفیق بکنیم از آن‌جا شکل گرفت. مثلاً در یک قطعه دو بند برای حضرت علی اصغر(ع) و دو بند برای بچه‌های غزه شعر گفتیم. 
این تجربه با استقبال مخاطب روبه‌رو شد و کم‌کم تبدیل به یک سنت در  هیأت میثاق شد. آن نوحه‌ای که شما به آن اشاره کردید کار آقای عرفانپور است. ایشان خودشان می‌گویند که چند دقیقه مانده به شروع مداحی بند آخر شعر را تکمیل کردند که همان بند هم خیلی شنیده شد و مورد استقبال واقع شد. در ایام ما احساس وظیفه می‌کردیم که صدای واقعی مردم و جریان انقلابی را به گوش جامعه برسانیم و فضا را از آن تکصدایی که به‌خصوص در فضای مجازی شکل گرفته بود، خارج کنیم.

در آن فضای ملتهب که ما هنوز به 9‌دی هم نرسیدیم از درون دانشگاه و بیرون آن کسی به شما فشاری نیاورد که چرا اینقدر صریح و سیاسی نوحه خواندید؟
در آن ایام آنقدر فضا به سمت یکطرفه شدن پیش رفته بود که این شکل از خواندن دلگرم‌کننده و امیدبخش بود من چیزی از ملامت یا فشار در خاطر ندارم. گفتنی است در تمام آن لحظات حساس تصمیم‌گیری‌های آقای مطیعی که خوب نبض مردم و مخاطب را در دست داشت بسیار مؤثر بود. ایشان تحصیلات‌شان در زمینه قرآن و حدیث است و برای انتخاب اشعار هر سال با گروه‌ها و اساتید به نام فرهنگی و سیاسی جلسه‌های متعدد برگزار می‌کنند.
 امسال هم به واسطه درگیری کشور با جنگ اقتصادی جلسات زیادی با کارشناسان و تحلیلگران اقتصاد سیاسی برگزار کردند تا بتوانند به لحن مناسب برای اشعار و رویکرد  هیأت دست پیدا کنند.

پیش از  هیأت میثاق ما تجربه دم پایانی را در  هیأت آقای سلحشور در قم داشتیم اما دم پایانی  هیأت میثاق از جهت ساختاری، چه‌در لفظ و چه در معنی یک نوآوری به حساب می‌آمد. کمی درباره ایده شکل‌گیری آن صحبت کنید.
دم پایانی را از سال‌90 شروع کردیم که بر اساس شعر «می‌گذرد کاروان» شکل گرفت. در کل تلاش کردیم دم‌پایانی مانیفست، مرام‌نامه و شناسنامه  هیأت باشد. احساس نیازی که منجر به شکل گرفتن دم‌پایانی شد این بود که مجموعه ابعادی که در نوحه‌های ده شب محرم بیان می‌شود در قالب یک نوحه خلاصه کنیم. آن ابعاد از قیام عاشورا ، ولایت و ارادت ما به امام حسین ؟ع؟ شروع می‌شود. در بند دوم به امتداد تاریخی حرکت ایشان تا امروز با تأکید بر انقلاب اسلامی و شهدا می‌رسیم. در بند پایانی هم به آینده، انتظار و امید ما برای به سرانجام رساندن این تاریخ اشاره می‌کنیم. کلاً شیعه مکتبی است که مبتنی بر نگاهی خاص به تاریخ شکل می‌گیرد. عقاید این مکتب منحصر به مباحث اصولی نیست بلکه اصول عقاید با تاریخ درآمیخته است. یعنی یک تعبیر خاص از خلقت انسان از ابتدا تا انتها. این نگاه در هنر شیعی هم متبلور است. هنر شیعی هم یک هنر تاریخ‌نگر است. در این تاریخ برهه‌های خاصی از جمله عاشورا و ظهور پررنگ‌تر هستند. برهه‌ای که ما در آن قرار داریم در پرتو این مقطع برای هر شیعه‌ای معنی پیدا می‌کند. یعنی هر شیعه‌ای که در زمانه ما زندگی می‌کند زمانه خودش را مبتنی بر نگاهی به گذشته یعنی عاشورا و نگاهی به آینده یعنی ظهور هویت خودش را ادراک می‌کند. با این توضیحات رسالت تاریخی دم‌های پایانی ادراک این هویت تاریخی و دست یافتن به خودآگاهی تاریخی است.

در آن سال‌ها که شما شروع کردید مداحان و شاعران جوان عمدتاً از نغمه‌های پاپ و زبان محاوره استفاده می‌کردند اما شما با استفاده از نغمه‌های سنتی و زبان رسمی شکلی متفاوتی از نوحه را پدید آوردید. کمی درباره چرایی ترجیح نغمه‌های سنتی به نغمه‌های پاپ صحبت کنید.
این موضوع به سلیقه مشترک گروه ما در همان آغاز راه برمی‌گردد. دلبستگی ما به حال و هوای سنتی در همه ابعادش خیلی بیشتر بود. در حقیقت ما نوعی اصالت را در سنت جست‌وجو می‌کردیم. سنت‌ها هستند که به زندگی و حرکت معنی می‌بخشند. کسی که خودش را در دل یک سنت ادراک می‌کند، خیلی متفاوت است با کسی که خودش را پا در هوا و صرفاً درپی تنوع‌های رنگارنگ محیط ادراک می‌کند. ما خودمان را در امتداد یک سنت اصیل احساس می‌کردیم و عزاداری را هم در همین قالب می‌دیدیم. عزاداری سنتی است که جزءجزئش حکمتی دارد. ما سعی کردیم یادآوری کنیم که این سنت و حکمت را باید به بهترین شکلش در مراسم عزاداری حفظ کرد. ما معتقدیم در گفت‌وگوی این سنت با امروز هم باید با همان حکمت برخورد کرد و حکمت را سرلوحه کار قرار داد. موسیقی عزاداری ما مشحون از زیبایی، حکمت و معنویت بوده است و بخش مهمی از حافظه جمعی ایرانیان را تشکیل می‌دهد. می‌دانید که بزرگترین آهنگسازان سنتی و پاپ امروز ما با سنت عزاداری و نوحه‌خوانی تعامل گسترده‌ای داشته است و وام‌دار این سنت است. ما با همین نگاه تلاش کردیم با نغمه‌پردازانی همکاری کنیم که با این سلیقه سازگار هستند.

 این نغمه‌پردازی سنتی به مرور زمان دستخوش تحولاتی شد. به خصوص در سال‌های اخیر با استفاده از زبان محاوره در نوحه‌ها نحوه نغمه‌پردازی‌ها هم تا حدی تغییر کرد. علت این تغییر چه بوده؟
ما دائم کارهای هرسال را مرور می‌کنیم. در ضمن بازخوردهای متفاوتی هم از عموم مخاطبان و همچنین کارشناسان و صاحب‌نظران دریافت می‌کنیم. سعی ما این است که بر اساس این نظرات نقاط قوت را پررنگ‌تر کنیم و نقاط ضعف را پوشش دهیم. در حقیقت باب تغییر همیشه باز است. کار هنر با تجربه پیش می‌رود و بسیاری از اتفاقات از پیش تعیین شده نیست. بسیار از آثار هنرمندان ما به راحتی قابل تقسیم‌بندی نیست. نمی‌شود به صراحت اظهار نظر کرد که این کار سنتی است یا پاپ است. ما سعی کردیم رویکردی تلفیقی داشته باشیم. تلاش ما این بوده که اولاً طیف وسیع مخاطب را در نظر بگیریم و ثانیاً خودمان را به یک حوزه نغمه‌ای خاص محدود نکنیم. در عین حال خیلی با احتیاط با این موضوع برخورد کرده‌ایم و هر نغمه‌ای را وارد  هیأت نکردیم. طبیعی است که در چنین روندی گاهی اشتباه می‌کنیم، گاهی برمی‌گردیم و گاهی کاری را فقط در یک مقطع انجام می‌دهیم.

کمی مصداقی‌تر از این تجربه‌ها صحبت می‌کنید؟
 مثلاً یکی چالش‌های مهم ما از ابتدا این بوده که از زبان محاوره استفاده بکنیم یا نه؟ بسیاری از نوحه‌هایی که  هیأت با آن تمایز و تشخصی پیدا کرد مبتنی بر ادبیات کهن و زبان رسمی بود. حتی حرف روز را هم در قالب همان زبان رسمی بیان می‌کردیم به‌نحوی که انگار تعمدی داشتیم برای فاصله‌گذاری با زبان محاوره. اما ما در را بر روی زبان محاوره نبسته بودیم و هنوز هم نبستیم. گاهی احساس نیاز می‌شد که برای بیان حرف مشخصی نیاز به استفاده از زبان محاوره داریم و باید نغمه متناسب با زبان محاوره در  هیأت استفاده شود و ما این کار را می‌کردیم. البته این گفت‌وگو که سهم زبان محاوره در نسبت با زبان و ادبیات کهن چقدر باید باشد یک گفت‌وگو و بحث زنده در جمع ماست. بدیهی است که با استفاده از زبان محاوره کار خودبه‌خود مدرن‌تر می‌شود و به زبان پاپ نزدیک‌تر می‌شود. در مجموع سعی اصلی ما این است که به جای تبعیت از ذائقه‌های مختلف مردم ذائقه‌سازی کنیم. البته سلیقه نغمه‌پردازانی که با آن‌ها همکاری می‌کنیم هم در انتخاب نغمه مؤثر است. به هر حال آن‌ها هم سلیقه هنری و نظامی فکری خاصی دارند که در تعامل با دیدگاه‌های آقای مطیعی و نظرات شعرا اثر نهایی ساخته می‌شود. این تنوع دیدگاه‌ها منجر به تولید محصولات مختلفی می‌شود که هر کدام کارهایی خودش را دارد.

یا توجه به آنچه گفتید به طور مشخص با چه نغمه‌پردازانی همکاری کردید و می‌کنید؟
ما از همان ابتدا از آهنگسازان کارکشته‌ای مانند استاد احمدعلی راغب استفاده کردیم. نوحه‌هایی مانند «رسید از ره کاروان» که سینه‌زنی واحد سال نود بود یا «نه سالی می‌شود» که متعلق به فاطمیه همان سال بود از آثار ایشان بود. کار «با اذن رهبرم» هم اقتباس از آهنگ «آمریکا، آمریکا مرگ به نیرنگ تو» بود که باز هم متعلق به ایشان است. آقای راغب از مهم‌ترین آهنگسازان انقلاب هستند و همکارهای موفقی با جناب گلریز و دیگران داشته‌اند. آقای امیر عباسی از کسانی بودند که در نغمه‌پردازی‌ها کمک کردند. امسال هم آقای اکبر شیخی از کسانی هستند که در نغمه‌پردازی‌ها به ما کمک می‌کنند.

اشعار عربی و نوحه‌های دو زبانه  هیأت میثاق به خصوص در فضای بیداری اسلامی شنونده‌های زیادی در کشورهای منطقه پیدا کرد. ایده خواندن نوحه‌های دو زبانه چطور شکل گرفت؟
خاطرم نیست نخستین شعر عربی‌ای که خوانده شد چه‌زمانی بود. این موضوع وابسته به توانمندی بود که آقای مطیعی در زبان عربی با توجه به تحصیل در دانشگاه امام صادق ؟ع؟ داشتند. به بیان دیگر استفاده نکردن از این توانمندی نوعی کفران نعمت بود. از نخستین کارهایی که با استقبال خوبی مواجه شد کاری بود که برای مردم بحرین سروده شده بود. این کار ادامه پیدا کرد و برای اربعین نوحه عربی فارسی‌ای آماده شد که شعرش را خانم آیات القرمزی سروده بودند. از شعرای لبنان آقای نور عاملی، از شعرای عرب زبان ایران آقای مرتضی حیدری آل‌کثیر و از شعرای بحرین آقای احمد حسن الهجیری با ما همکاری کردند. مثلاً نوحه «شمیم رحمان از یمن می‌آید» بخش عربی‌اش را آقای الهجیری سرودند. این کار دایره مخاطبان  هیأت را به فراتر از مرزها کشانده است. 

خاطره مشخصی از شنیده شدن این نوحه‌ها در بیرون از ایران دارید؟
پیام‌ها و فیلم‌های مختلفی از جوان‌ها و نوجوان‌های عرب‌زبان در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد که حتی قسمت‌های فارسی را که مسلط هم نیستند، تکرار می‌کنند و می‌خوانند. از این دست فیلم‌ها به وفور منتشر شده و دیده می‌شود. یا مثلاً یکی از دوستان یمنی ما می‌گفت میلیون‌ها نفر در یمن حتی بخش فارسی آن شعر «شمیم رحمان از یمن می‌آید» را حفظ هستند. این نشان می‌دهد  هیأت چقدر می‌تواند حتی در علاقه‌مند کردن مردم به زبان و اشعار فارسی نقش ایفا کند. من شنیدم در شاخ آفریقا مثلاً در تونس، در شرق آسیا در مالزی یا در خود لبنان کسانی رفتند زبان فارسی را یاد گرفتند که بتوانند با شعرها ارتباط برقرار کنند. همچنین شنیدیم دوستانی در لندن بر اساس همین نوحه‌ها و نغمه‌ها شعر انگلیسی‌اش را سرودند. به لطف امام حسین؟ع؟ این صدا صدایی است که از لس‌آنجلس و نیویورک و لاس وگاس در آمریکا تا شرق آسیا مخاطبان زیادی دارد و در مجالس‌شان حضور دارد. من سال گذشته ویدئویی دیدم که جمعی در لاس‌وگاس آمریکا صوت آقای مطیعی را گذاشتند و خیلی پرشور عزاداری می‌کنند. این نشان می‌دهد که حرف اهل‌بیت؟عهم؟ چقدر طالب دارد و صادرات هنری ما منحصر به سینما نیست و این جنس کار شاید مخاطب بیشتری هم داشته باشد.

به‌عنوان سؤال آخری می‌خواهم به ماجرای دسته نوجوانان و سرودن نوحه‌های اختصاصی برای آن‌ها در  هیأت میثاق اشاره کنم. ایده نوحه اختصاصی برای نوجوان‌ها از کجا شکل گرفت؟
ما دسته نوجوان‌ها را در  هیأت از ابتدا داشتیم. همان‌طور که  هیأت مهدکودک داشت، لازم دانسته شده بود که فضایی هم مختص نوجوانان وجود داشته باشد تا راحت‌تر بتوانند با  هیأت ارتباط برقرار کنند. از دوسه سال پیش بود که تصادفی به ذهنمان رسید که دو سه بند از نوحه اختصاصی مربوط به نوجوانان باشد و فقط هم آن‌ها جواب بدهند. این کار تذکری بود به خودمان و به سایر تولیدکنندگان محتوای آیینی که محتوای آیینی برای مخاطب کودک و نوجوان بسیار کم است و لازم است تا با تمرکز بیشتری در این حوزه کار شود. من پیشتر هم گفته بودم که کاش شاعران و مداحانی پیدا شوند که با از خودگذشتگی خود را وقف تولید محتوای کودک و نوجوان کنند. به‌طور حرفه‌ای مطالعات روانشناسی و تربیتی داشته باشند تا متوجه شویم که چه مفاهیمی را می‌توان به نوجوان انتقال داد و با چه واژه‌هایی اصلاً باید این کار صورت بگیرد. چنین کاری واقعاً نیاز به عمر گذاشتن و فعالیت با تمرکز دارد که ‌ای‌کاش کسی بود که فداکاری و هوشمندی را به خرج می‌داد. ما صرفاً در حد توان خودمان توانسته‌ایم هر سال یکی دو کار را تقدیم کنیم.

در پایان اگر فکر می‌کنید حرف گفتنی‌ای باقی مانده که نگفته‌اید بفرمائید.
نکته خاصی نیست فقط لازم می‌دانم این موضوع را یادآوری کنم که آنچه به وجود آمده مدیون محیط و فضایی است که مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی به وجود آوردند. ایشان از همان دهه شصت که امکان‌های فراوانی پیش رویشان قرار داشت همت‌شان را صرف تربیت جوانان کشور کردند و هر اتفاقی که رقم می‌خورد مدیون نیت و نفس ایشان است.
 

25 شهریور 1397 0 نظر | 5806 بازدید
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای
امتیاز دهید:

مطالب مرتبط

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.